اگر داستان من را خوانده باشید، تا اینجا احتمالا تا حدودی با سفر یادگیری زبان فرانسه در آموزشگاه آشنا شدهاید.
یادگیری زبان فرانسه در آموزشگاهها، اگر که برای یادگیری در کلاسها شرکت کنید و نه صرفا برای اینکه ترمی را پشت ترمی دیگر پاس کنید، میتواند یکی از بهترین مسیرهای یادگیری باشد. در این سفر میتوانید با معلمان خوب بسیاری که خودشان قبلا این مسیر را طی کردهاند آشنا شوید و از آن مهمتر دوستانی را پیدا کنید که همانند شما مشتاق یادگیری هستند و میتوانند برای مدتی همسفران خوبی در مسیر یادگیریتان باشند.
با این وجود اگر سؤالات شما فراتر سطح کتابهای آموزشگاهی باشد، دیر یا زود متوجه خواهید شد که جواب تمام پرسشهای تخصصیتان را شاید باید در جایی دیگر مانند دانشگاه جستجو کنید.
داستان دانشگاه رفتن من
برای من انتخاب زبان به عنوان یک رشته دانشگاهی با چالشهایی رو به رو بود.
اول از همه اینکه در رشته تجربی تحصیل میکردم و مانند اکثر دانشآموزان این رشته، خانواده و مدرسه انتظار داشتند تا در یکی از رشتههای شاخص آن در دانشگاه ادامه به تحصیل دهم. من هم که از پزشکی و دندانپزشکی به خاطر سر و کار داشتن با بدن انسان تصویر دلپسندی در ذهن نداشتم در ابتدا تصمیم داشتم در رشته داروسازی تحصیل کنم.
اما چیزی مرا به سمت رشته زبانها فرامیخواند.
اولین دغدغه من زمانی شروع شد که وقتی معنی کلمات تخصصی درسهای زیستشناسی و شیمی را از معلم کنکورمان میپرسیدم او هیچ جوابی برای سؤالاتم نداشت.
در گام اول سعی کردم مانند همیشه جوابم را در لغتنامههای تخصصی پیدا کنم و در آنجا بود که با این واقعیت مواجه شدم که ریشه بسیاری از واژههای فرانسوی و انگلیسی که در درسها آموخته بودم از زبان یونانی و لاتین میآمد و در همان روزها بود که از عاریتی بودن علمی که در مدرسه میآموختیم و از نازایی زبان مادریم در تولید دانش مأیوس شدم.
آن سال در کنکور تجربی شرکت کردم و در دو دانشگاه در رشته اقتصاد بازرگانی و شیمی محض رتبه آوردم.
محیط دانشگاه
تحصیل در رشته شیمی محض در دانشگاه آزاد برای من محلی برای کشف مجدد خویشتنم بود. با این که دانشگاه کوچکی داشتیم، استادان خوبی به ما تدریس میکردند. به ویژه من به استاد زبان فارسی عمومیمان و روش تدریس او درباره شاهنامه فردوسی و اشعار نظامی، سعدی و مولوی بسیار علاقمند بودم. همانجا بود که با ارائه کتابی درباره شاهنامه، کوره راهی برای من برای یادگیری زبان فارسی میانه باز شد.
بعلاوه نفس دانشگاه رفتن به من آموخت که چگونه در شهر به تنهایی گلیم خود را از آب بیرون بکشم. با این واقعیت مواجه شدم که چه بسیار کم مهارتهای شهروندی را در مدرسه آموختم و چه به بسیاری از مهارتها در زبان خارجی بیشتر از زبان مادری تسلط دارم. کمکم دریافتم که تجربه یادگیری دو زبان خارجی میان من و همکلاسهایم که بسیاریشان هدفی برای تحصیل در همان رشته شیمی هم نداشتند فاصله انداخته بود.
از میان کلاسهای تخصصی به طرز عجیبی برایم کلاس فیزیک جذابیت داشت که بر مهارت حل مسئله تکیه داشت و یادآور خاطر من از کشف آسمانها در دنیای کلاسهای نجوم زمان کودکی داشت.
دو سه ماهی نگذشت که شروع کردم از خودم بپرسم واقعا اینجا چه میکنم. در میان رفت و آمدهایم میان آزمایشگاهها و گزارشنویسیها که دیگر جذابیت روزهای المپیاد را هم نداشت، و در یکی از روزهایی که بین ساعات کلاسها در سالن مطالعه کتابخانه حسرت کتابهای زبانشناسی را در دل داشتم به این نتیجه رسیدم که شاید زمان آن فرارسیده است تا تغییر رشته دهم.
تغییر نیازمند ریسک است
در جامعهای مانند جامعه ما، و البته بسیاری جوامع مدرن دیگر، معمولا ما با یک دوره نوجوانی کشآمده طرف هستیم. تلاش برای کسب استقلال و ایجاد هویتی مستقل که برای مقاطع مختلف زندگی مسئولانه تصمیم میگیرد، معمولا حتی تا پس از دوران سی سالگی هم به دنبال ما میآید.
روزهای اولی که تصمیم به تغییر رشته گرفتم میدانستم که خانواده من با این تصمیم مخالفت خواهند کرد. برای همین اولین گامها را مجبور شدم به تنهایی و در حالی بردارم که در شهر به جستجوی کلاس کنکور مناسب میگشتم تا در آن ثبت نام کنم.
در گامهای بعدی و با مشورت یکی از دوستان خانوادگی به این موضوع ترغیب شدم تا موضوع را به شیوهای با مادرم در میان بگذارم. از آنجا که بعدتر متوجه شدم که نیاز دارم تا در دانشگاه یک ترم مرخصی بگیرم، این تصمیم عاقلانه مینمود.
به زودی به جای رفتن به دانشگاه به کتابخانه میرفتم و با این شرط مادرم که اگر قصد تحصیل زبان در دانشگاه را دارم باید در تهران بمانم و به دانشگاه سراسری بروم روزهای زیادی را به مطالعه و تستزدن سپری کردم.
من که علاقمند به تحصیل در رشته زبانشناسی بودم، متوجه شدم که در دانشگاههای سراسری این رشته در مقطع کارشناسی ارشد ارائه میشود و متوجه شدم که به ناچار بایستی در یک زبان مانند زبان انگلیسی یا فرانسه در مقطع کارشناسی تحصیل کنم.
برای من که تعهدی بین خود و خویشتن بسته بودم تا زبان فرانسه را همواره ادامه دهم انتخابم البته زبان فرانسه بود. اگر چه که میدانستم خانوادهام لزوما از آن استقبال نخواهند کرد.
برای آشنایی با رشته زبان فرانسه در دانشگاههای ایران اینجا را بخوانید.